English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3394 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
comprehensive job U کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dips U Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
dip U Package Line in Dual وسیلهای که روی ان یک مدار مجتمع نصب میشود بسته درون برنامه دو واحدی
nephrogenic U ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
hotter U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hot U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hottest U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
null U رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fill U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fills U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
ingradient U اجزا
facture U اجزا
thready U رشته رشته باصدای باریک
compartmentalizing U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalizes U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalises U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalised U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalising U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalize U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalized U تبدیل به اجزا کردن
dual U دو واحدی
five unit code U کد پنج واحدی
isomeric U متشابه الترکیب دارای همان اجزا
resolutions U قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
resolution U قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
breaker U وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
breakers U وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
DBA U ول اجزا و نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
modified milk U شیری که اجزا ان را کم وزیاد کرده بکودکان می خوراتتد
c U استفاده مشابه از کامپیوتر و سایر اجزا در فرآیند
chaining U اتصال اجزا با استفاده از روش زنجیره سرگردان
desalination plant U واحدی جهت گرفتن املاح
qualitative analysis U تجزیه جهت تشخیص اجزا متشکله ماده یا مخلوطی
casings U جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
casing U جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
integrate circuit transistor U ترانزیستور در مدار مجتمع ترانزیستور مجتمع
fathom U واحدی از عمق اب برابر با صد و هشتادسانتی متر
facsimile transceiver U واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی
fathomed U واحدی از عمق اب برابر با صد و هشتادسانتی متر
fathoming U واحدی از عمق اب برابر با صد و هشتادسانتی متر
modular accounting package U برنامه پیش نوشته حسابداری واحدی
microprocessors U واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
fathoms U واحدی از عمق اب برابر با صد و هشتادسانتی متر
microprocessor U واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
clocks U مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
pound cake U کلوچه یا که وزت اجزا عمده هر کدام یک پاوندیا گیروانکه است
clock U مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
storing U واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
cadre U واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
store U واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
cadres U واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
neper U واحدی که نسبت اسکالر دوجریان را نشان میدهد
fibrillation U رشته رشته سازی
fiberize U رشته رشته کردن
threads U رشته رشته شدن
thread U رشته رشته شدن
decibels U واحدی برای اندازه گیری شدت وضعف صدا
decibel U واحدی برای اندازه گیری شدت وضعف صدا
post- U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
posted U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
posts U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post U وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
decibel U واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
decibels U واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
acres U واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
acre U واحدی برای مساحت سطح زمین برابر 7404 متر مربع
cylinder block U بلوک واحدی که سیلندرهای یک موتور پیستونی خطی که با مایع خنک مشوند رادربرمیگیرد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
nibble U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbling U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbled U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbles U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
kidney U کلیه
kidneys U کلیه
all U کلیه
all- U کلیه
reins U کلیه ها
renal gravel U حصات کلیه
all hands U کلیه پرسنل
entireforce U کلیه قوا
all men U کلیه مردم
nephroptosis U کلیه متحرک
nephralgia U قولنج کلیه
reniform U شبیه کلیه
all arms U کلیه نیروها
reniform U کلیه مانند
renal U وابسته به کلیه ها
floating kidney U کلیه متحرک
renal gravel U ریک کلیه
entireforce U کلیه نیرو
renal calculus U ریگ کلیه
paranephric U مجاور کلیه
torches U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes U راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torched U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
ornis U کلیه مرغان یک سرزمین
paranephros U غده روی کلیه
tenantary U کلیه مستاجرین یک ملک
reins U محل کلیه در بدن
against all risks U در براب کلیه خطرات
azoth U علاج کلیه دردها
board U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
boarded U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
the total population U تمامی نفوس کلیه جمعیت
chronic renal disease [CRD] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
chronic kidney failure [CKF] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
all available U کلیه توپخانه حاضر به تیر
chronic renal failure [CRF] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
kidney stone [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
demesne U کلیه زمین مایملک یک شخص
The ship and all its crew were lost . U کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد
disclaim all liability U کلیه بدهیها را انکار کردن
renal calculus [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
syngraph U سندی که به مهر و امضا کلیه
Chronic kidney disease [CKD] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
the t. population U کلیه جمعیت همه مردم
nephrolith U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
stringing U خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing U میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
adrenal U مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
tenantry U اجاره داری کلیه مستاجرین یک ملک
adrenocortical U وابسته به قشر غدهء فوق کلیه
fauna U کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
flora U کلیه گیاهان یک سرزمین گیاه نامه
avifauna U کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
To sweep the board . U کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
nephrosis U بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
complex U مجتمع
complexes U مجتمع
colony U مجتمع
colonies U مجتمع
compound weave U بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
showdowns U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
All wages were scaled up to 15 per cent . U کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند
showdown U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
troop test U ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
cortin U ماده فعاله قشر غده فوق کلیه
All thing considered. U باتوجه به کلیه مسایل (تمام جوانب امر )
To pool resources to gether . U کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
corporative state U حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
suet U چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
Cicim U جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
integration U مجتمع سازی
biocinosis U مجتمع زیستی
port complex U مجتمع بندری
integrated circuit U مدار مجتمع
integrate transmission line U خط انتقال مجتمع
integrated circuit U مدار مجتمع IC
assemble U مجتمع کردن
assembled U مجتمع کردن
assembles U مجتمع کردن
integrated program U برنامه مجتمع
regroup U مجتمع شدن
integrate circuit U مدار مجتمع
i.c. U مدار مجتمع
tail clusters U ابگیرهای مجتمع
cell assembly U مجتمع یاختهای
integrate U مجتمع کردن
integrates U مجتمع کردن
integrating U مجتمع کردن
integrate electronics U الکترونیک مجتمع
integrate resistor U مقاومت مجتمع
regroups U مجتمع شدن
regrouping U مجتمع شدن
hardware U مدارهای مجتمع
regrouped U مجتمع شدن
integrate system U سیستم مجتمع
sierra U رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
formalism U اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
We ought to (should)examineit in all itsaspects. U باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
gentelmen's agreement U کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
banc U جلسهای که با حضور کلیه قضات یک دادگاه تشکیل شود
integrate magnetic circuit U مدار مغناطیسی مجتمع
monolithic integrated circuit U مدار مجتمع یکپارچه
integrated software U نرم افزار مجتمع
integrate electronic component U قطعه الکترونیکی مجتمع
vector data aggregate U بردار اطلاعات مجتمع
join up U مجتمع کردن هواپیماها
integrate logic circuit U مدار منطقی مجتمع
medium scale integration U مدار مجتمع با دو قطعه
integrate transmission system U سیستم انتقال مجتمع
microcircuit U مدار مجتمع پیچیده
idp U پردازش داده مجتمع
integrated data processing U پردازش داده مجتمع
glid U تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
syynostosis U ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
This is contray to all moral principles ( codes ) . U این کار مخالف کلیه اصول وضوابط اخلاقی است
watershed management U کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
farraginous U تلفیق کننده کلیه شرایط واخلاقهای متفاوت وجنسهای مخالف
garrison forces U قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
identity matrix U ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
commercial center [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
Recent search history Forum search
1incentive
1fibers affecting
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1چیزی که عوض داره گله نداره
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
2در رشته ادبیات انگلیسی
2در رشته ادبیات انگلیسی
1confinement factor
1This student is stupid ,close the book on him.
3midas touch
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com